صنعت میلیون دلاری بازیهای ذهنی (کامپیوتری) با نقدهای بسیاری مواجه است. در اکتبر سال ۲۰۱۴، گروهی از روانشناسان و دانشمندان برجسته اعصاب در نامهای سرگشاده هشدار دادند که «ادعای اینکه بازیهای ذهنی، کارکرد ذهن را ارتقا میدهند، اغراقآمیز و گمراهکننده است».
در ابتدای سال ۲۰۱۶ نیز Lumosity که یکی از غولهای صنعت بازیهای ذهنی است، ۲ میلیون دلار جریمه شد و میبایست هزینههای مشتریانی را که طی ادعاهای دروغین این شرکت که محصولات این شرکت، تواناییهای ذهنی عمومی را بهبود میبخشد و مدتزمان یادگیری را کوتاهتر میکند، بازپرداخت کند. همچنین در بررسی اخیری که درزمینهٔ مزایای استفاده از این محصولات صورت گرفته است، «شواهد کمی وجود دارد که آموزش را بهبود میبخشد و باعث بهبود عملکردی شناختی هرروزه میشود».
موسیقی کاری استثنایی انجام میدهد، مغز را به شیوهای بسیار قدرتمند برمیانگیزد؛ به خاطر اینکه عواطف ما با آن در ارتباط است.
درحالیکه بازیهای ذهنی و اپلیکیشنها ممکن است ازنظر نتیجه حاصلشده، چندان رضایتبخش نباشند، این مسأله اثباتشده است که برخی فعالیتهای دیگر و شیوه زندگی میتواند مزایایی را برای سلامت ذهن و ارتقای آن به همراه داشته باشد و کمک کند همچنان که سنمان بالاتر میرود، ذهن تندوتیزی داشته باشیم. یکی از این موارد، تمرین موسیقی است. تحقیقات نشان میدهند که یادگیری یک ساز موسیقی برای کودکان و بزرگسالان بسیار مفید است و حتی میتواند برای بیمارانی که دچار آسیبهای مغزی شدهاند، مناسب باشد.
کاترین لاودی، نوروسایکولوژیست از دانشگاه وستمینر میگوید «موسیقی شاید کاری استثنایی انجام میدهد. مغز را به شیوهای بسیار قدرتمند برمیانگیزد؛ به خاطر اینکه عواطف ما با آن در ارتباط است».
ساززدن، تجربهای پیچیده و غنی است که علاوه بر حرکات، حس بینایی، شنوایی و لامسه را باهم یکی میکند و یادگیری این امور میتواند منجر به ایجاد تغییراتی در مغز شود. موزیسینهای حرفهای، هنرمندان ماهری هستند که سالهای سال را صرف تمرین موسیقی کردهاند. آنها آزمایشگاهی طبیعی را ایجاد کردهاند که دانشمندان اعصاب میتوانند در این آزمایشگاه، تغییراتی را که در دوره زندگیشان در ذهنشان اتفاق افتاده، مطالعه کنند.
تغییرات در ساختار مغز
مطالعات مغز و اسکنهای مغز نشان میدهند که تفاوتهای مهمی بین ساختار مغز موزیسینها و غیر موزیسینها در سن مشابه وجود دارد. مثلاً جسم پینهای که وظیفه پیوند دو نیمکره مغزی راست و چپ را دارد و از رشتههای عصبی ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیون نورون ساختهشده، در مغز موزیسینها بزرگتر است. قسمتهایی از مغز که در ارتباط با تواناییهای حرکت، شنوایی و دیداری است، در نوازندههای کیبورد، بزرگتر است و بخشی از مغز که در ارتباط با حس لامسه و دست چپ است، در نوازندههای ویولن گسترشیافتهتر است.
یادگیری نواختن یک ساز، نهتنها ماده خاکستری را در مغز افزایش میدهد، بلکه میتواند ارتباط بین دو نیمکره مغز را قویتر کند.
این مطالعات همزمان روی گروههای مختلفی از مردم نیز صورت گرفتهاند. پیشازاین، تشخیص اینکه ساختار ذهن این افراد به دلیل موسیقی تغییر کرده است یا آنها با این ساختار ذهنی به دنیا آمدهاند و موزیسین شدهاند، دشوار بود؛ اما مطالعات بیشتر که انسانها را در طی دوره زندگیشان دنبال کردهاند، نشان میدهند بچههایی که از چهاردهماهگی تحت آموزش موسیقی قرارگرفتهاند، در مقایسه با بچههایی که در همین سن، آموزش موسیقی نداشتهاند، تغییرات ساختاری و عملکرد ذهنی فاحش دارند.
خلاصه آنکه این مطالعات نشان میدهند که یادگیری نواختن یک ساز، نهتنها ماده خاکستری را در مغز افزایش میدهد، بلکه میتواند ارتباط بین دو نیمکره مغز را قویتر کند. تحقیقی دیگر نشان میدهد که آموزش موسیقی، حافظه کلامی، استدلال و مهارتهای یادگیری را افزایش میدهد؛ همانطور که عموماً موزیسینها اینطور هستند.
پس بیایید بهجای صرف اوقات خود و فرزندانمان با بازیهای کامپیوتری که امروزه تقریباً تمام گوشیهای موبایل را اشغال کردهاند سازی را انتخاب کنیم و با یادگیری نواختن آن جسم و روحمان را التیام و آرامشبخشیم.
درباره این سایت